
آزمایش روانشناختی اثر مواجهه صرف (The Mere Exposure Effect): آشنایی، کلید محبوبیت
آیا تا به حال متوجه شدهاید که یک آهنگ یا تبلیغی که بارها و بارها شنیدهاید، بدون آنکه متوجه شوید، به یکباره برایتان دلپذیرتر شده است؟ این پدیده به عنوان “اثر مواجهه صرف” شناخته میشود. این آزمایش روانشناختی برجسته توسط رابرت زاینس در دهه ۱۹۶۰ میلادی انجام شد و نشان داد که تنها با تکرار مواجهه با یک محرک، احتمالاً احساسات مثبتتری نسبت به آن پیدا میکنیم. این کشف مهم درک ما از رفتارهای انسانی و تصمیمگیریهای روزمره را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. در این مقاله، به بررسی چگونگی انجام این آزمایش، نتایج آن، و تأثیرات گستردهای که بر روانشناسی و حتی تبلیغات و رسانهها داشته است، میپردازیم. پیشزمینه و خاستگاه آزمایش اثر مواجهه صرف (The Mere Exposure Effect) در دهه ۱۹۶۰ میلادی، جهان در میانه تغییرات اجتماعی و فرهنگی بزرگی قرار داشت. رشد سریع رسانههای جمعی و تبلیغات، توجه روانشناسان را به چگونگی تأثیر این محتوا بر رفتار و ترجیحات افراد جلب کرد. جامعه به سرعت در حال تحول بود و تبلیغات به بخش جداییناپذیر زندگی روزمره تبدیل شده بود. در این فضای فرهنگی، نیاز به درک بهتر از چگونگی شکلگیری ترجیحات انسانی و تأثیر مواجهههای مکرر با تصاویر و صداها بر رفتار، احساس میشد. اثر








