مهاجرت یک پدیده جهانی است که از زمان پیدایش انسانها بر روی زمین وجود داشته است. این پدیده تأثیرات عمیقی بر زندگی انسانها و محیط اطراف آنها دارد و به عنوان یکی از سه مولفه اساسی رشد جمعیت در هر منطقه جغرافیایی شناخته میشود (دو مولفه دیگر مرگ و میر و زاد و ولد هستند). انتقال افراد از یک مکان به مکانی دیگر به دلایل مختلفی مانند بهبود شرایط زندگی، دستیابی به فرصتهای شغلی و آموزشی، فرار از فقر و بدهیها و غیره صورت میگیرد.
چرا مردم مهاجرت میکنند؟
مردم به دلایل مختلفی از یک مکان به مکان دیگر مهاجرت میکنند، از جمله تحصیلات، فرصتهای شغلی و مسائل جوی. برای درک عوامل مختلفی که مردم را به مهاجرت وا میدارد، نظریههای مختلفی توسعه یافتهاند. مطالعه و تحلیل این نظریهها میتواند به ما کمک کند تا بفهمیم چه چیزی باعث مهاجرت مردم میشود و چگونه این فرآیند بر سلامت روان آنها تأثیر میگذارد.
نظریه فشار-کشش
لی (1966) نظریه فشار-کشش را ارائه داد که عوامل فشار (Push) که مردم را از مکانهای اصلی خود دور میکنند و عوامل کشش (Pull) که آنها را به مکانهای مقصد جذب میکنند را فهرست میکند. این عوامل میتوانند شامل بیکاری، ناتوانی در دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزش، و حتی تغییرات آب و هوایی باشند. این نظریه نشان میدهد که ترکیبی از این عوامل میتواند محرک اصلی مهاجرت باشد و بر سلامت روان افراد مهاجر تاثیر گذار باشد.
رویکرد موقعیتی
بر اساس تئوری موقعیتی که توسط وولپورت (1965) ارائه شد، افراد زمانی مهاجرت میکنند که ارزش “سودمندی مکان” یک مکان بالاتر از دیگر مکانها باشد. این سودمندی مکان شامل هزینهها و منافع اجتماعی، اقتصادی و دیگر ابعاد زندگی است که فرد در یک مکان خاص دریافت میکند. بنابراین، مهاجرت میتواند نقش مهمی در تغییرات سلامت روانی افراد بازی کند.
رویکرد تاریخی
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که مهاجرت به دلیل فشارها و ضد فشارها از منابع داخلی و خارجی و تغییرات ساختاری در تنظیمات اجتماعی-اقتصادی و سیاسی رخ میدهد. جوزف (1988) اشاره دارد که مهاجرت بر اساس تحولات اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در طول زمان رخ میدهد و این تحولات میتواند تاثیرات عمیقی بر سلامت روان مهاجران داشته باشد.
دیدگاه مارکسیستی
کارل مارکس استدلال میکند که فقر طبقه کارگر به دلیل گسترش سرمایهداری، اساس اصلی انواع مختلف مهاجرت است. این دیدگاه نشان میدهد که شرایط اقتصادی بد میتواند افراد را به مهاجرت وادارد و این تغییرات میتواند تاثیرات گستردهای بر سلامت روان آنها داشته باشد، چرا که آنها در جستجوی شرایط بهتر به سایر مکانها مهاجرت میکنند.
انواع و الگوهای مهاجرت
مفهوم “مهاجرت” گسترده است و میتوان آن را بر اساس ویژگیها و فرآیندهای مختلف به چندین نوع تقسیم کرد. برخی از انواع مهاجرت عبارتند از مهاجرت داخلی، مهاجرت بینالمللی، مهاجرت کارگران مهمان، پناهندگان، و افرادی که به دلایل زیست محیطی یا سیاسی مهاجرت میکنند. هر یک از این انواع مهاجرت میتواند تأثیرات متفاوتی بر سلامت روان افراد داشته باشد. برای مثال، مهاجرت به دلایل سیاسی میتواند با تجربههای بسیار استرسزای قبل و بعد از مهاجرت همراه باشد که تأثیرات منفی بر سلامت روان خواهد داشت.
الگوهای مهاجرت
الگوهای مهاجرت میتوانند شامل مهاجرت کوتاهمدت، مهاجرت روستا به روستا، مهاجرت بلندمدت، مهاجرت روستا به شهر و بالعکس باشند. در زمینه بینالمللی، الگوهای مهاجرت به طور کلی شامل سیستم آمریکای شمالی، سیستم اروپای غربی، سیستم خلیج فارس، سیستم آسیا-پاسیفیک و سیستم جنوب کره جنوبی میشوند. هر یک از این الگوها میتواند تأثیرات متمایزی بر سلامت روان مهاجران داشته باشد. مهاجرت از روستاها به شهرها، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، میتواند تغییرات فرهنگی و اجتماعی بزرگتری را به دنبال داشته باشد که ممکن است منجر به مشکلات روانشناختی مختلفی شود.
مهاجرت و سلامت روان
مهاجرت، تجربهای پیچیده و چندبعدی است که تأثیرات عمیقی بر سلامت روان افراد میگذارد. این تغییرات میتوانند شامل احساس از دست دادن، اضطراب، افسردگی، و حتی استرس پس از سانحه باشند. در این مقاله، به بررسی تأثیرات روانشناختی مهاجرت، به ویژه بر روی مهاجران و پناهندگان، میپردازیم و راهکارهایی برای سازگاری بهتر با این چالشها ارائه میدهیم.
سوگ در مهاجرت
مهاجرت اغلب با احساس از دست دادن همراه است. این از دست دادنها میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- از دست دادن خانه و جامعه: ترک خانه و محیط آشنای خود میتواند احساس بیخانمانی و ناامنی را در افراد ایجاد کند. برای مثال، یک خانواده ایرانی که به دلیل شرایط سیاسی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدهاند، ممکن است با دشواریهای زیادی در تطبیق با محیط جدید و ایجاد احساس تعلق روبرو شوند.
- جدایی از خانواده و دوستان: دوری از عزیزان میتواند منجر به احساس تنهایی و انزوا شود. یک دانشجوی ایرانی که برای تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده است، ممکن است به دلیل دوری از خانواده و دوستان خود، احساس دلتنگی و تنهایی کند.
- از دست دادن هویت فرهنگی: مهاجران ممکن است با چالشهایی در حفظ زبان، ارزشها و سنتهای فرهنگی خود روبرو شوند که میتواند بر احساس هویت آنها تأثیر بگذارد. برای مثال، یک مهاجر ایرانی ممکن است در جامعه جدید با فشارهایی برای تطبیق با فرهنگ غالب روبرو شود و در نتیجه احساس کند که هویت فرهنگی خود را از دست میدهد.
این از دست دادنها میتوانند واکنشهای غم و اندوهی متنوعی را در پی داشته باشند، از جمله:
- واکنشهای جسمانی: خستگی، سرگیجه، تغییرات در الگوی خواب و اشتها. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است پس از مهاجرت دچار بیخوابی یا کاهش اشتها شود.
- واکنشهای احساسی: غم، عصبانیت، اضطراب، بیحسی و احساس گناه. برای مثال، یک مهاجر ممکن است به دلیل ترک خانواده خود احساس گناه کند یا به دلیل ناتوانی در تطبیق با فرهنگ جدید، احساس خشم و ناامیدی کند.
- واکنشهای روانی: افکار نگرانکننده، سردرگمی و مشکل در تمرکز. برای مثال، یک مهاجر ممکن است دائماً نگران آینده خود یا خانوادهاش باشد و در نتیجه در تمرکز بر روی کار یا تحصیل خود دچار مشکل شود.
در روانشناسی مهاجرت، انواع مختلفی از دست دادن و غم شناسایی شدهاند:
- غمهای هنجاری: از دست دادنهایی که توسط جامعه به رسمیت شناخته میشوند و حمایت اجتماعی را به همراه دارند، مانند از دست دادن یک عزیز. به عنوان مثال، فوت یکی از اعضای خانواده یک غم هنجاری محسوب میشود و فرد میتواند از حمایت اجتماعی برای کنار آمدن با این فقدان بهرهمند شود.
- غمهای عدم پذیرش: از دست دادنهایی که توسط دیگران درک نشده و به رسمیت شناخته نمیشوند، مانند از دست دادنهای فرهنگی یا مهاجرتی. برای مثال، یک مهاجر ممکن است به دلیل از دست دادن ارتباط با فرهنگ و زبان مادری خود احساس غم و اندوه کند، اما این احساسات ممکن است توسط دیگران درک نشود.
- از دست دادن مبهم: زمانی رخ میدهد که وضعیت از دست دادن روشن نیست، مانند جدایی خانوادگی در جنگ یا بیماریهایی مانند زوال عقل. برای مثال، یک پناهنده که از خانواده خود جدا شده است و نمیداند که آیا آنها زنده هستند یا خیر، ممکن است با از دست دادن مبهم روبرو شود.
- غم پیچیده: واکنشهای غم و اندوهی شدید و طولانیمدت که میتواند منجر به ناتوانی در عملکرد روزمره شود. برای مثال، یک مهاجر که پس از چندین سال هنوز نتوانسته است با فقدان خانه و خانواده خود کنار بیاید و دچار مشکلات جدی در زندگی روزمره خود شده است، ممکن است با غم پیچیده روبرو باشد.
اضطراب و افسردگی در مهاجرت
مهاجران و پناهندگان به دلیل تجربیات استرسزا و چالشهای متعدد در طول مهاجرت، در معرض خطر بالایی برای ابتلا به اضطراب و افسردگی قرار دارند. علائم اضطراب میتواند شامل احساس ترس و وحشت مداوم، افکار کنترلناپذیر و مشکلات خواب باشد؛ به عنوان مثال، یک مهاجر ممکن است به دلیل نگرانی از آینده خود و خانوادهاش، دائماً احساس ترس و نگرانی کند و در نتیجه دچار بیخوابی شود. افسردگی نیز با احساسات غم و ناامیدی، از دست دادن علاقه به فعالیتها، و تغییرات در الگوی خواب و اشتها همراه است؛ برای مثال، یک مهاجر ممکن است به دلیل دشواریهای تطبیق با فرهنگ جدید و احساس تنهایی، دچار افسردگی شود و علاقه خود را به فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبرد، از دست بدهد.
تأثیر تروما در مهاجرت
بسیاری از مهاجران و پناهندگان در طول سفر خود با تجربیات ترومایی مانند جنگ، شکنجه، و خشونت روبرو میشوند. این تجربیات میتوانند منجر به اختلال استرسی پس از سانحه (PTSD) و اختلال استرس حاد (ASD) شوند. علائم PTSD شامل بازگشت خاطرات دردناک، اجتناب از موقعیتهای یادآور تروما، و تغییرات در خلق و خو و رفتار است؛ به عنوان مثال، یک پناهنده که شاهد خشونتهای جنگی بوده است، ممکن است دچار کابوسهای شبانه و flashbacks شود و از حضور در مکانهای شلوغ یا شنیدن صداهای بلند اجتناب کند.
تأثیر تروما بر روابط خانوادگی
تروما میتواند تأثیرات منفی بر روابط خانوادگی داشته باشد. این تأثیرات میتوانند شامل افزایش استرس خانوادگی، اختلافات زناشویی، و چالشهای مربوط به تربیت فرزندان باشند؛ به عنوان مثال، یک خانواده پناهنده که با مشکلات مالی و عدم امنیت روبرو است، ممکن است دچار تنشها و اختلافات بیشتری شود و والدین ممکن است در کنترل رفتار فرزندان خود دچار مشکل شوند. با این حال، پیوندهای خانوادگی قوی میتوانند به عنوان یک عامل محافظتی در برابر اثرات منفی تروما عمل کنند؛ به عنوان مثال، حمایت عاطفی و درک متقابل بین اعضای خانواده میتواند به کاهش استرس و افزایش تابآوری در برابر مشکلات کمک کند.
کودکان مهاجر و پناهنده به ویژه در برابر تأثیرات منفی مهاجرت و تروما آسیبپذیر هستند. آنها ممکن است با چالشهای فیزیکی و روانی متعددی روبرو شوند، از جمله جدایی از خانواده، مشکلات در اسکان مجدد، و تجربه تروماهای متعدد؛ برای مثال، یک کودک پناهنده که شاهد کشته شدن یکی از اعضای خانوادهاش بوده است، ممکن است دچار کابوسهای شبانه، اضطراب شدید، و مشکلات رفتاری شود. این تجربیات میتوانند منجر به مشکلات جدی در سلامت روان کودکان، از جمله اضطراب، افسردگی، و PTSD شوند.
تأثیر تروما بر اساس سن
اثرات تروما بر کودکان میتواند بسته به سن آنها متفاوت باشد. به عنوان مثال، نوزادان و کودکان نوپا ممکن است در خوابیدن یا ایجاد وابستگی با مراقبان خود مشکل داشته باشند؛ به عنوان مثال، یک نوزاد که در طول مهاجرت از مادر خود جدا شده است، ممکن است در ایجاد اعتماد و وابستگی به مراقبان جدید دچار مشکل شود. کودکان پیشدبستانی ممکن است ترسهای جدیدی پیدا کنند یا در بازیهای خود موضوعات تراومایی را تکرار کنند؛ به عنوان مثال، یک کودک پیشدبستانی که شاهد خشونت بوده است، ممکن است در بازیهای خود صحنههای خشونتآمیز را بازسازی کند. کودکان مدرسهای ممکن است با مشکلات تحصیلی و کنارهگیری اجتماعی روبرو شوند؛ به عنوان مثال، یک کودک دبستانی که به دلیل مهاجرت مجبور به تغییر مدرسه شده است، ممکن است در برقراری ارتباط با همکلاسیهای جدید خود دچار مشکل شود و در نتیجه از فعالیتهای اجتماعی کنارهگیری کند. نوجوانان نیز ممکن است با افکار و احساسات شدید، رفتارهای مخاطرهآمیز، و مشکلات در روابط روبرو شوند؛ برای مثال، یک نوجوان مهاجر ممکن است به دلیل احساس عدم تعلق و ناامیدی، به مصرف مواد مخدر یا رفتارهای پرخطر دیگر روی آورد.
پیامدهای مثبت مهاجرت در سلامت روان
مهاجرت میتواند تأثیرات مثبتی نیز بر سلامت روانی داشته باشد. مطالعات نشان دادهاند که افرادی که به دلایل مثبت و با آمادگی مهاجرت میکنند، ممکن است سلامت روانی بهتری داشته باشند. به عنوان مثال، مهاجرانی که به نیوزلند مهاجرت کردهاند، به دلیل وجود فرصتهای شغلی بهتر، زندگی به عنوان ساکنین دائم، و دسترسی به خدمات بهداشتی بهتر، از نظر سلامت روانی وضعیت بهتری نسبت به کشور مبدأ خود داشتند.
نتیجهگیری
مهاجرت تجربهای چالشبرانگیز است که میتواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روان افراد، به ویژه مهاجران و پناهندگان، داشته باشد. درک این تأثیرات و ارائه حمایتهای روانی و اجتماعی مناسب برای کمک به مهاجران در سازگاری با چالشهای مهاجرت و حفظ سلامت روان آنها ضروری است. با افزایش آگاهی و درک نسبت به این مسائل، میتوانیم به ایجاد جامعهای فراگیرتر و حمایتکنندهتر برای همه افراد، صرف نظر از پیشینه و ملیت آنها، کمک کنیم.
منابع
- Fihel, A., Janicka, A., & Kloc-Nowak, W. (2018). The direct and indirect impact of international migration on the population ageing process: A formal analysis and its application to Poland. Demographic Research, 38, 1303-1338.
- Alexander, R., & Ward, Z. (2018). Age at Arrival and Assimilation During the Age of Mass Migration. The Journal of Economic History, 78(3), 904-937.
- Markides, K., & Rote, S. M. (2018). The Healthy Immigrant Effect and Aging in the United States and Other Western Countries. The Gerontologist, 59(2), 205-214.
- Hermansen, A. (2017). Age at Arrival and Life Chances Among Childhood Immigrants. Demography, 54(1), 201-229.
- Meyer, O. L., Eng, C. W., Ko, M. J., Chan, M. L., Ngo, U., Gilsanz, P., Glymour, M. M., Mayeda, E., Mungas, D., & Whitmer, R. (2020). Generation and age of immigration on later life cognitive performance in KHANDLE. International Psychogeriatrics, 33(5), 499-509.
- O’Neil, K., & Tienda, M. (2015). Age at immigration and the incomes of older immigrants, 1994-2010. The journals of gerontology. Series B, Psychological sciences and social sciences, 70(2), 291-302.
- Gubernskaya, Z. (2015). Age at migration and self-rated health trajectories after age 50: understanding the older immigrant health paradox. The journals of gerontology. Series B, Psychological sciences and social sciences, 70(2), 279-290.
- Skjerpen, T., & Tønnessen, M. (2020). Using future age profiles to improve immigration projections. Population Studies, 75(1), 119-130.
- Akdede, S., & Giovanis, E. (2020). The Impact of Migration Flows on Well-Being of Elderly Natives and Migrants: Evidence from the Survey of Health, Ageing and Retirement in Europe. Social Indicators Research, 152, 1103-1136.