زندگی به عنوان فرزند والدین مهاجر میتواند چالشبرانگیز باشد. اغلب، بهویژه اگر فرد از محیطی بیاید که با ایدئولوژیهای غربی تعامل ندارد، این دو فرهنگ مانند دو سیاره متفاوت هستند. اختلافات فرهنگی از جنبههای مختلفی مانند پوشش، روابط اجتماعی، و انتظارات خانوادگی شروع میشوند و میتوانند به مرور زمان به منبعی برای استرس و افسردگی در کودکان مهاجر تبدیل گردند.
تشخیص و درمان زودهنگام افسردگی در کودکان مهاجر بسیار حیاتی است. افسردگی میتواند تاثیرات بلندمدتی بر سلامت روانی و جسمی کودکان داشته باشد. با شناخت زودهنگام و ارائه کمکهای مناسب، میتوان از پیشرفت مشکلات روانی جلوگیری کرده و به کودکان کمک کرد تا به زندگی سالم و فعال بازگردند.
استرسهای کودکان پس از مهاجرت
تحقیقات نشان داده است که کودکان غیر اروپایی که والدین مهاجر دارند، نسبت به همسالان خود با والدین غیرمهاجر، نسبت بیشتری از نشانههای افسردگی را تجربه میکنند. عوامل متعددی میتواند در این موضوع دخیل باشد:
- فشارهای متعدد: کودکان مهاجر با فشارهای متعددی مانند تطبیق با زبان جدید، فرهنگ جدید و سیستم آموزشی جدید روبرو هستند. این فشارها میتواند باعث ایجاد استرس و اضطراب بیشتری در آنها شود و در نهایت به افسردگی منجر شود.
- احساس بیگانگی: کودکان ممکن است احساس کنند که در هیچ یک از فرهنگها به طور کامل پذیرفته نمیشوند. این احساس بیگانگی میتواند منجر به کاهش اعتماد به نفس و افزایش احساس تنهایی شود.
- کمک نشدن به موقع: به دلیل تابوهای موجود درباره سلامت روان و عدم دسترسی به منابع مناسب، بسیاری از کودکان مهاجر نمیتوانند به موقع کمک دریافت کنند. این موضوع باعث میشود که مشکلات روانی آنها تشدید شود و به افسردگی تبدیل گردد.
تضاد فرهنگی
واحدهای متفاوت ارزشهای اجتماعی، مناسک و زبانها بین خانه و جامعه میزبان، میتوانند منجر به احساس بیگانگی در کودکان مهاجر شوند. به عبارت دیگر، در خانه ممکن است به زبان مادری خانواده صحبت کنند و از ارزشهای سنتی پیروی کنند، در حالی که در مدرسه و میان همسالان خود باید به زبان محلی صحبت کرده و ارزشهای جدید را بپذیرند. این تضاد میتواند کودکان را در شرایطی قرارداده که احساس کنند در هیچیک از این دو جهان به درستی جا نمیگیرند.
تفاوتهای فرهنگی میتواند منجر به تداخل در روابط خانوادگی شود. کودکان ممکن است از رفتارها و انتظارات والدین خود فاصله بگیرند و احساس کنند که درک نشدند. این موضوع میتواند به کاهش ارتباطات عاطفی و افزایش تنهایی و ناامیدی منجر شود.
فشارهای تطبیقپذیری
کودکان مهاجر باید با فشارهای تطبیقپذیری به سرعت روبرو شوند. آنها باید زبان جدید را یاد بگیرند، دوستان جدید پیدا کنند و با سیستم آموزشی جدید سازگار شوند. این تعداد تغییرات و نیاز به سازگاری میتواند استرس زیادی بر کودکان وارد کند و خطر افسردگی در آنها افزایش یابد.
قوانین متفاوت در خانه و مدرسه
کودکان مهاجر با چالشهای قابل توجهی روبرو هستند و یکی از اصلیترین آنها تضاد قوانین و انتظارات بین خانه و مدرسه است. در خانه، قوانین ممکن است تحت تأثیر فرهنگ بومی خانواده باشند. برای مثال، ممکن است تأکید بیشتری بر احترام به بزرگان، قوانین سختگیرانهتر درباره زمان خواب و بیداری، یا نوع خاصی از تعاملات اجتماعی وجود داشته باشد. در مقابل، در مدرسه و میان همسالان آمریکایی، قوانین و انتظارات ممکن است به مراتب متفاوت باشند، مانند آزادی بیشتر در گفتار و رفتار یا سبکهای متفاوت تعاملات اجتماعی. این تضاد میتواند منجر به استرس و سردرگمی در کودکان شود و خطر افسردگی در کودکان مهاجر را افزایش دهد.
تابوهای سلامت روان در خانههای مهاجر
در بسیاری از خانههای مهاجر، موضوعات مربوط به سلامت روان همچنان تابو محسوب میشوند. در فرهنگهای مختلف، ممکن است مشکلات روانی به عنوان نشانهای از ضعف یا عدم دینداری تلقی شود. والدین ممکن است به جای جستجوی کمک پزشکی، کودکان را به دعا یا مراجعه به روحانی محلی تشویق کنند. این نگرشها میتواند باعث شود کودکان احساس کنند نمیتوانند درباره احساسات خود صحبت کنند و مشکلات روانی خود را مخفی نگه دارند. این عدم صحبت درباره مشکلات روانی، میتواند منجر به افسردگی در کودکان مهاجر شده و آنها را در معرض خطرات بیشتری قرار دهد.
علائم افسردگی در کودکان مهاجر
در کودکان مهاجر، اختلال در عملکرد میتواند نشانههای مهمی از افسردگی باشند. این مشکلات ممکن است در چهار حوزه اصلی بروز پیدا کنند:
- مشکلات تحصیلی: افت تحصیلی، کاهش تمرکز و انگیزه در مدرسه میتواند از نشانههای واضح افسردگی باشد.
- مشکلات اجتماعی: کاهش تعاملات اجتماعی، انزوا و مشکلات در روابط با همسالان میتواند نشاندهنده وجود مشکلات روانی باشد.
- مشکلات خواب و غذا: مشکلات مزمن در خواب و غذا خوردن میتواند تأثیر منفی زیادی بر روان کودکان داشته باشد.
- مشکلات رفتاری: تغییرات ناگهانی در رفتار، افزایش تحریکپذیری و نافرمانی میتواند علائم افسردگی باشد.
احساس مداوم غم
افسردگی در کودکان مهاجر غالباً با احساس مداوم غم و اندوه شروع میشود. کودکان ممکن است درباره احساسات خود صحبت نکنند یا نتوانند آن را به درستی بیان کنند، اما احساسات غم و ناامیدی طولانی مدت از نشانههای رایج افسردگی است. این احساسات معمولاً به طور مداوم و بدون دلیل مشخصی ادامه دارند. والدین و مراقبان باید به نشانههایی همچون بیحوصلگی، گریههای مکرر، و گفتگوهایی در مورد احساس غم توجه کنند.
تغییرات در عادات خواب و غذا
یکی دیگر از نشانههای افسردگی در کودکان مهاجر، تغییرات ناگهانی در الگوی خواب و غذا است. کودکی که دچار افسردگی میشود ممکن است خواب بیش از حد یا کم خوابی را تجربه کند. تغییرات در الگوی غذا میتواند شامل کاهش یا افزایش اشتها و تغییرات وزنی باشد. برای مثال، کودکی که معمولاً اشتهای خوبی دارد، ممکن است به طور ناگهانی علاقهاش به غذا خوردن را از دست بدهد یا برعکس، بیش از حد بخورد تا استرس خود را مدیریت کند.
از دست دادن علاقه و ناامیدی
از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که زمانی لذت بخش بودند، یکی از نشانههای مهم افسردگی است. کودکان مهاجر ممکن است علاقهشان به بازیها، سرگرمیها یا فعالیتهای اجتماعی را از دست بدهند. احساس ناامیدی و ناتوانی در کودکان ممکن است به شکل بیانهایی چون “هیچ چیز معنی ندارد” یا “من هیچ وقت نمیتوانم موفق شوم” دیده شود. این احساسات میتوانند منجر به افت تحصیلی و مشکلات در مدرسه نیز شوند.
پرخاشگری
کودکان غالباً نمیتوانند احساسات خود را مانند بزرگسالان بیان کنند و افسردگی آنها ممکن است از طریق پرخاشگری نمایان شود. این رفتارها میتوانند شامل تحریکپذیری، عصبانیت، نافرمانی و حتی رفتارهای تهاجمی باشند. والدین باید به تغییرات ناگهانی و شدید در رفتار کودکان توجه کنند و آن را به عنوان یک نشانه از مشکلات عاطفی جدی تلقی کنند. برای مثال، کودکی که به طور ناگهانی شروع به درگیری با همسالان خود میکند یا به دنبال جلب توجه منفی است، ممکن است از افسردگی رنج ببرد.
دلایل نادیده گرفتن نشانههای افسردگی در کودکان مهاجر
مقایسه مشکلات
بسیاری از والدین مهاجر باور دارند که مشکلات روانی فرزندانشان در مقایسه با مشکلاتی که خودشان پس از مهاجرت تجربه کردهاند، کماهمیت است. آنها ممکن است احساس کنند که با فراهم کردن یک زندگی بهتر برای فرزندانشان، هر نوع احساس ناخوشایند کودک نادیده گرفته شود. این نوع تفکر میتواند منجر به نادیده گرفتن نشانههای افسردگی در کودکان مهاجر شده و مشکلات آنها را تشدید کند.
مقایسه مشکلات فرزندان با سختیهای خود والدین، عامل دیگری است که مانع از شناخت و درک صحیح نشانههای افسردگی میشود. والدین مهاجر ممکن است تجربههای سخت خود مانند فقر، جنگ یا تبعیض نژادی را بهعنوان معیار سنجش قرار دهند و مشکلات فعلی فرزندانشان را کوچک جلوه دهند. این نوع مقایسه میتواند به احساس کماهمیت شدن مشکلات روانی فرزندان منجر شود و کودکان را از بیان مشکلات خود منصرف کند.
عدم باور به اهمیت سلامت روان
در بسیاری از جوامع مهاجر، سلامت روان همچنان موضوعی تابو است. برخی والدین ممکن است به مشکلات روانی به عنوان نشانهای از ضعف نگاه کنند و از جستجوی کمک برای فرزندانشان خودداری کنند. به جای آن، والدین ممکن است به فرزندان بگویند که برای بهبودی دعا کنند یا به کمکهای مذهبی متوسل شوند. این نگرش میتواند منجر به نادیده گرفتن نشانههای افسردگی در کودکان مهاجر شده و مشکلات آنها را تشدید کند.
درونیسازی و بیرونیسازی عواطف
کودکان مهاجر ممکن است مشکلات و احساسات خود را به دو صورت، درونیسازی یا بیرونیسازی کنند. درونیسازی عواطف میتواند شامل احساس گناه، خودسرزنشگری، و کاهش اعتماد به نفس باشد. مشکلات خواب، مشکلات گوارشی یا تغییرات وزنی نیز نشانهای از این نوع واکنشها هستند. از سوی دیگر، بیرونیسازی عواطف ممکن است به صورت رفتارهای تهاجمی، ناتوانی در کنترل عواطف، یا مشکلات در تعامل با همسالان دیده شود. هر دو نوع واکنش میتوانند نشانههای افسردگی در کودکان مهاجر باشند که نیاز به توجه و کمک حرفهای دارند.
پیشگیری و درمان افسردگی در کودکان پس از مهاجرت
آگاهی و آموزش
والدین میتوانند برای کاهش تضادها بین خانه و مدرسه، تلاش کنند تا کودکان با هر دو فرهنگ آشنا شوند. این میتواند شامل شرکت در فعالیتهای فرهنگی محلی و حفظ مناسک و سنتهای خانوادگی باشد.
والدین میتوانند با خواندن مقالات علمی، شرکت در کلاسها و مشاوره با متخصصان، آگاهی بیشتری از سلامت روانی و نشانههای افسردگی پیدا کنند.
حمایت عاطفی و اجتماعی
با ایجاد فضایی امن و پذیرنده برای بیان احساسات، کودکان میتوانند بدون ترس از سرزنش، مشکلات خود را با والدین در میان بگذارند. ایجاد شبکهای از دوستان، فامیل و مشاوران میتواند به کودکان کمک کند تا احساس تنهایی نکنند و دسترسی به حمایتهای لازم داشته باشند. تشویق کودکان به شرکت در فعالیتهای اجتماعی و ایجاد روابط مثبت با همسالان میتواند به افزایش احساس تعلق و کاهش احساس تنهایی کمک کند.
آموزش دو زبانه
آموزش دو زبانه میتواند به حفظ هویت فرهنگی کودکان کمک کند و در عین حال آنها را برای تعامل با جامعه جدید آماده کند. این مهارت میتواند اعتماد به نفس کودکان را افزایش داده و به کاهش استرس کمک کند.
فرهنگسازی خانواده
فرهنگسازی و جشنگیری همزمان مناسبتهای فرهنگی بومی و محلی میتواند به ایجاد احساس تعلق و کاهش تنشهای فرهنگی کمک کند. خانوادهها میتوانند با شرکت در فعالیتهای فرهنگی محلی و همزمان حفظ مناسک خانوادگی، به کودکان کمک کنند تا به راحتی در هر دو جهان جا بگیرند.
ایجاد روالهای ثابت
تنظیم برنامههای منظم برای خواب، غذا و فعالیتهای روزانه میتواند به ایجاد احساس ثبات و امنیت در کودکان کمک کند.
فعالیتهای فیزیکی و تفریحی
تشویق به ورزش و فعالیتهای بدنی میتواند به بهبود وضعیت روانی و کاهش استرس کمک کند.
کمک حرفه ای
در صورت مشاهده نشانههای افسردگی، والدین باید به دنبال کمک حرفهای از روانپزشکان و روانشناسان باشند.
والدین با شناسایی و درک نشانههای اولیه افسردگی در کودکان و ارائه حمایتهای لازم، میتوانند به کاهش نشانهها و پیشگیری از مشکلات بلندمدت کمک کنند و کودکان خود را در مسیر بهبود و پیشرفت یاری دهند.
- منابع
- B. Della Rocca, Rosaria Bello, Marco Carbone, P. Pezzella, C. Toni, G. Sampogna, L. Tarsitani, M. Luciano, Andrea Fiorillo. (2023). Promoting mental health and preventing mental health problems in child and adolescent refugees and asylum seekers: A systematic review on psychosocial interventions. The International journal of social psychiatry.
- Hoda Herati, S. Meyer. (2020). Mental health interventions for immigrant-refugee children and youth living in Canada: a scoping review and way forward. Journal of Mental Health.
- B. Salami, Mary Olukotun, Muneerah Amin Vastani, Oluwakemi Amodu, Brittany Tetreault, P. Obegu, Jennifer Plaquin, Omolara B. Sanni. (2022). Immigrant child health in Canada: a scoping review. BMJ Global Health.
- Sarah A. MacLean, Priscilla O. Agyeman, Joshua Walther, E. Singer, K. Baranowski, C. Katz. (2019). Mental health of children held at a United States immigration detention center. Social science & medicine.
- Suzan J. Song. (2021). Mental health of unaccompanied children: effects of U.S. immigration policies. BJPsych Open.
- B. Salami, Higinio Fernández‐Sánchez, C. Fouché, C. Evans, Lindiwe Sibeko, Mia Tulli, Ashley Bulaong, S. Kwankye, M. Ani-Amponsah, Philomina Okeke-Ihejirika, Hayat Gommaa, Kafuli Agbemenu, C. Ndikom, S. Richter. (2021). A Scoping Review of the Health of African Immigrant and Refugee Children. International Journal of Environmental Research and Public Health.
- N. Lemonjava, K. Antia, M. Lobjanidze, T. Lobjanidze. (2020). Mental health status of refugee children. European Journal of Public Health.